آنچه در نقده (سولدوز) اتفاق افتاد و در حال اتفاق افتادن است خود نشاندهندهی خطر بزرگ قومگرایی برای هر کشور از جمله ایران است و به وضوح روشن میسازد که قومگرایی افراطی در ایران جز بالکانیزه شدن عاقبت و فایدهای دیگر ندارد.
نقده یکی از شهرهای استان آذربایجان غربی است که ساکنین آن آذری و کرد هستند. در آخرین انتخابات مجلس در حالی که گروههای قومگرای آذری در شش و بش تحریم کردن انتخابات و یا شرکت در آن بودند، یکی از هموطنان کرد به نمایندگی از این شهر برگزیده شد. بدنبال این انتخاب و بر مبنای اخباری غیر رسمی، عدهای معدود از پانکردیستها در شهر پرچم کردستان واحد را افراشته و این پرچم را در شهر گرداندند. بدنبال این حرکت گروههای قومگرایی آذری (که در تمام مدت انتخابات بیم این را داشتند که مبادا یکی از هموطنان کرد از حوزههای آذربایجان غربی به مجلس راه یابد) دست به کار شده و هجمههای وسیعی علیه این حرکت و هموطنان کرد را کلید زدند و صفحاتی با نام ساری ساواش (جنگ زرد) را در شبکههای اجتماعی تشکیل دادند تا به زعم خود جلوی از دست دادن قسمتی از خاک آذربایجان را بگیرند و تعداد معدودی از تماشاگران تراکتور سازی نیز به سردادن شعارهایی در این رابطه پرداختند و اخبار حاکی از این است که فعالیتهای دیگری نیز توسط گروههای قومگرای آذری در دست انجام و برنامهریزی قرار دارد. از جمله فعالیتهای فکری این دسته نیز دست زدن به تبیین و بازنگری در تاریخ منطقه بوده است به نحوی که عدهای با دستکاری کردن در ریشهی واژگان سعی در نشان دادن هویت ترکی برای شهرهای گوناگون دارند و این جعل و تحریفها تقریبا امضای گروههای قومگراست.
میتوان چند نکته را به این اخبار افزود. اول آنکه هر زمان از متفکران قومگرا دربارهی این سوال میشد که با توجه به اختلاط مردم از دو قومیت کرد و آذری در شهرهای غربی آذربایجان، شما چگونه میخواهید یک فدرالیسم یا طرح جداسرانه بر مبنای هویت قومی را در این منطقه پیاده سازید، پاسخ آن بود که یا این مسئله مهم نیست یا بدون دشواری زیاد قابل حل است. (البته برخی نیز که به طیف افراطیتر متعلق هستند ابایی از خشونت قومی ندارند تبعا) اما سیر موضعگیریهای رخ داده میان گروههای قومگرای کرد و آذری در نقده آشکارا نشان داد که طرحهای قومگرایانه عواقب بسیار وخیمی میتواند در بر داشته باشد. تاریخ هم جز این را نشان نمیدهد و نگرانی از درگیریهای قومی یک نگرانی بیمورد که محدود به اذعان یک عده از وطندوستان باشد نبوده است و در صورت فعال شدن گسلهای قومی اجتناب ناپذیر خواهد بود.
دوم اینکه نمایندگی مجلس یک وظیفهی ملی است و نه یک وظیفهی محلی. کسانی که نمایندهی مجلس میشوند و یا برای این نمایندگی نامزد میشوند میبایست به خاطر داشته باشند که آنها به وظیفهای میهنی عمل میکنند و تبعا در کنار پیگیری مسائل حوزهی انتخابیهشان در طرحهای کلان، وظایف دیگری نیز بر دوش دارند. دامن زدن به شعارهای قومی توسط این افراد به مثابهی نخبهگان سیاسی، میتواند به تقویت قومگرایی میان تودهی مردم منجر شود و به نتایجی مصیبتبار منجر شود. همچنین ارائهی تفسیرها و تصویرهای قومی از نماینده چنان که گروههای قومگرایی آذری و کرد در نقده انجام دادند به هیچ وجه نمیتواند درست باشد و با تعریف ارائه شده از نمایندگی مجلس در تعارض است و نمایندگی مجلس از جمله جایگاههایی است که میبایست هویتهای فروملی و فراملی به نفع هویت ملی کنار نهاده شوند.
پینوشت: سوگندنامهی نمایندگی مجلس طبق اصل 67 قانون اساسی به این صورت است:
بسماللهالرحمنالرحیم
"من در برابر قرآن مجید، به خدای قادر متعال سوگند یاد میکنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد مینمایم که پاسدار حریم اسلام و نگاهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران و مبانی جمهوری اسلامی باشم، ودیعهای را که ملت به ما سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کنم و در انجام وظایف وکالت، امانت و تقوی را رعایت نمایم و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پایبند باشم، از قانون اساسی دفاع کنم و در گفتهها و نوشتهها و اظهارنظرها، استقلال کشور و آزادی مردم و تأمین مصالح آنها را مد نظر داشته باشم."
آیا در این سوگندنامه اثری از قومگرایی میبینید؟ در کجای این اصل از قانون اساسی آمده است که نماینده میبایست پاسدار و نگهبان حقوق قومی باشد؟
مقاله مفیدی بود لذت بردم،
اگر بشه این قسمت از متن رو هم اصلاح بفرمایید
طرحهای قومگرایانه عواقب بسیار وخیمی میتواند در بر داشته باشد. تاریخ هم جز این را نشان میدهد
با تشکر از توجه شما دوست گرامی، موردی که ذکر کردید یک خطای تایپی بود و اصلاح شد. ممنون
ما کردها همه ایران پرستیم و اگر 2.5 نفر قومی در ما پیدا میشه از برکات دسیسه های ترکیه هست.البته جعلیات این پانترکان خیلی خنده داره چون سولدوز خود ترکی شده سندوس کردیست!!!
دقیقا همینطور است، من همواره گفتهام ایرانیتر از کردها سخت یافت میشود. من این شهر را تنها با نام رسمی کنونیاش، نقده میشناسم، و فقط یکبار از نام سولدوز استفاده کردم از آن جهت که مگر یکی دو نفر از عناصر قومگرا که شاید هنوز گوش شنوایی داشته باشند توجهشان جلب شود و بدانند که به چه بازی خطرناکی دست زدهاند و در نهایت میبایست اضافه کنم قومگرایان بطور کلی در اقلیت هستند چون قرن بیست و یکم جای این اطوارهای عصر حجری نیست!
بابت آنچه دولت ترکیه بر سر شهروندان کرد خویش میآورد نیز همواره متاسفم و همیشه با کردهای شهروند ترکیه همدلی زیادی حس کردهام و شاید مطلبی دربارهی برخورد اخیر مقامات ترکیهای بر سر نوروز با کردها بنگارم و بیتعارف کردها را خیلی بیش از آن عثمانی زادهها که زبانشان شباهت ناقصالخلقهای به زبان مادریم دارد، برادر دانسته و میدانم.
پاینده ایران.
ننوی سیکیم
بلیدا، پانتورکلر یئنه اوزلرین گورستدیلر!
جهت تنویر افکار عمومی این یکی را بعنوان نمونه تایید میکنم تا شاید تایید دیگری باشد بر این گزاره که قومگراها عموما افرادی بیفرهنگ هستند و ذکر میکنم من با این طرز برخورد کودکانه که نشانه شعور و شخصیت والای نظردهنده است از پا نخواهم نشست.
ضمنا، آی پی این خداوندگار ادب هم به قرار ذیل است: 85.185.8.1