دست ‌نوشته‌های یک ملی‌گرا

دغدغه‌های یک ایرانی آذربایجانی

دست ‌نوشته‌های یک ملی‌گرا

دغدغه‌های یک ایرانی آذربایجانی

مسئله بازشناسی حقوق افراد یک قومیت در ایران

بحث حقوق افراد یک اقلیت قومی در ایران، بحثی است چند جانبه و دارای پیچیدگی‌های خاص. در این نوشتار به هیچ وجه دعوی پرداختن یک چارچوب تئوریک وجود ندارد، فقط قصد مطرح ساختن سؤالاتی وجود دارد که به نظر می‌رسد پاسخ به آنها برای بازشناسی این حقوق ضروری است. نویسنده مدعی نیست این سؤالات کامل‌ترین و یا بنیادترین‌ها هستند اما آنها را مهم می‌داند و پاسخ‌گویی به آنها را شرط تبیین چارچوبی جهت حل ریشه‌ای "مسئله‌ی حقوق اقوام" می‌داند.

اول آنکه مفهوم قوم و قومیت را چگونه می‌توان تعریف کرد؟ آیا تنها تفاوت‌های زبانی و مذهبی با مذهب و زبان رسمی کافی است؟ اقوام در ایران کدام‌هایند؟ بعد از بازشناسی اقوام می‌توان از حقوق افراد هر قوم سخن راند. اما یک سؤال اساسی این است که این حقوق در کدام چهارچوب قوانین قابل طرح و بررسی است؟ کدام‌یک از این حقوق را می‌توان در چهارچوب مورد نظر به رسمیت شناخت و آن را دارای مبنای حقوقی دانست؟ آیا قوانین موجود به حد کافی رساست؟ این‌ سؤالات به حوزه‌ی نظر بازمی‌گردد و از راهکارهای عملی در این نوشته صرف‌نظر شده است.

مشکل دیگر در پاسخ به حقوق افراد یک قوم بحث‌هایی است که بیشتر معطوف به حوزه‌ی ملت هستند و جنبه‌ی عام‌تری دارند و در ذیل گفتمان ناسیونالیستی قابل طرح‌اند و به نظر می‌رسد برای تبیین بیشتر مفهوم "ملت ایران"، درک پاسخ صحیح به آنها لازم است. تبعا تمامی این سؤالات معطوف به حوزه‌ی ایران هستند، با تمامی تفاوت‌ها و اشتراک‌هایش با سایر ملل و لذا لازم است پاسخ‌های بومی به این سؤالات داده شود. بعنوان مثال، وحدت ملی چیست و چگونه تعریف می‌شود؟ آیا ملت می‌بایست لزوما همگن باشد؟ (به معنایی که در چهارچوب نظریات واکر کانر، از دولت-ملت همگن استنباط می‌شود) هویت ملی ایرانی چه ارکانی دارد؟ اسطوره‌ها، خاطرات، ارزش‌ها و نمادها و جنبه‌های فرهنگی که به تبیین این هویت کمک می‌کند کدام است؟ آیا هویت ملی یکپارچه مستلزم کمرنگ شدن هویت اقوام است؟

در راه پاسخ به این سؤالات مشکلات عدیده وجود دارد که از جوانب مختلفی نشات می‌گیرد و یکی آن است که میان حاکمیت (و حتی اپوزیسیون آن) و برخی نخبه‌گان سیاسی قومی حداقل زمانی که از حقوق افراد یک قوم سخن می‌رانند، جو "عدم اعتماد" برقرار است. این عدم اعتماد دلایل مختلفی دارد که می‌توان 2 تا را برشمرد:
1)برخی از حقوق مدنظر پاره‌ای از نخبه‌گان قومی توسط حاکمیت و حتی اپوزیسون آن نادیده گرفته می‌شود.

2)برخی از نخبه‌گان قومی نتوانسته‌اند مرزهای خود را با تجزیه‌طلبان و دول بیگانه بدرستی ترسیم کنند. این نکته خود می‌تواند چند دلیل داشته باشد. اول آنکه گفتمان حاکم در میان این نخبه‌گان رادیکال و تهاجمی است و البته بخشی از این رادیکالیزه شدن به نکته‌ی اول بازمی‌گردد. دوم اینکه بی‌شک در بسیاری از جنبش‌های قومی تا آنجا که دسترسی به اطلاعات و آرشیوهای محرمانه اجازه‌ی بررسی می‌دهد، دول خارجی حضور موثر داشته‌اند و هدفی جز تجزیه‌ی ایران در کار نبوده است و این مسئله لزوم ترسیم فاصله‌ی لازم با دول الحاق‌گرا و قدرت‌های فرامنطقه‌ای توسط نخبه‌گان قومی را تشدید می‌کند چیزی که برخی نخبه‌گان قومی به آن توجه کافی ندارند. بطور کلی دلایل ذکر شده از گفتمان نادرست حاکم میان پاره‌ای از نخبه‌گان قومی نشات می‌گیرد. برخی از نخبه‌گان با مفروض گرفتن ملل بالقوه در ایران، سعی در اجرای پروژه‌های ملت‌سازی دارند و این زنگ خطر را برای حاکمیت و دولت ملی و ملت ایران به صدا در می‌آورد که تبعا بدنبال حفظ هویت و وحدت ملی هستند.

به نظر می‌رسد هر دو دلیل ذکر شده ذیل موضوع عدم اعتماد بعنوان چالش اصلی در راه بازشناسی صحیح حقوق افراد یک قوم، به نبود گفتمان صحیح بازمی‌گردد و تبیین این گفتمان سازنده نیز نیاز به حداقلی از "تفاهم" بر سر تعاریف و پاسخ سؤالات مذکور دارد.

پی‌نوشت: تبعا در این نوشتار وجود ملت ایران مفروض گرفته شده است. به نظر می‌رسد این حداقلی است که اگر در نظر گرفته نشود هیچ‌گونه فضایی برای حل مسئله‌ی اقوام در شرایط فعلی باقی نخواهد ماند و بنابراین انکار وجود ملت ایران به رادیکالیزه شدن گفتمان و در نهایت افزایش سر‌سام آور هزینه‌ی حل مسئله‌ی حقوق افراد یک قوم منجر می‌شود. زیرا با انکار وجود ملت ایران، باید پذیرفت که در این جغرافیا مللی بالقوه وجود دارند که می‌بایست در راه احقاق حقوق سیاسی خویش از جمله اصل خودمختاری بکوشند و در صورت لزوم پروسه‌ی ملت‌سازی را طی کنند. اما چندان بعید نیست این پروسه‌ها در صورت اجرا با توجه به زمینه‌ی تاریخی و شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی حاکم به هزینه‌های گزاف انسانی و مالی منجر شوند و مشخص نیست مطلوب نیز عاید شود یا خیر. لازم به ذکر است انکار وجود ملت ایران مفروض اساسی برخی از نخبه‌گان قومی است و در حقیقت این بخشی از همان گفتمان ناصحیحی است که اجازه‌ی گام برداشتن در راه احقاق حقوق افراد یک قوم را در چهارچوب‌ "ملی" نمی‌دهد.

نظرات 3 + ارسال نظر
هموطن پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:37 ق.ظ

باید دوست عزیز به قومیت ها یادآورشد که تکیه وتعصب شدید بر مسایل قومی و دوری از مسایل ملی سبب جدایی و تفرقه و ضعیف شدن آن قوم میشود به عنوان مثال بعضی از قوم گرا ها خواهان آموزش به زبان مادری هستند آیا این واقعا جز بهانه ای برای جدایی از سایر ملت ایران است هر چند در مورد بعضی از آنها که به ایران و بزرگان ایران توهین میکنند همان بهتر جدا شوند و منابع ایران برای کسانی باشد که دوستش دارند که خلایق هر چه لایق انانکه خود نمی فهمند چه بدست میاورند وچه از دست میدهند

آن گفتمان صحیحی که ذکر کردم دقیقا همین است. خواست تحصیل به زبان مادری در گفتمان مخرب افرادی که زیر پرچم بیگانه می نشینند، به هویت ایرانی و عناصر آن حمله می کنند و خواستار نابودی ایران هستند و ... تبعا نمی تواند منجر به تفاهی برای حل مسائل حقوق قومی افراد شود و فرصت حل مسئله در چارچوب ملی ایران را می گیرد. در اینصورت راهی جز تجزیه باقی نخواهد ماند و تبعا هیچ حکومتی اجازه تجزیه کشورش را نمی دهد. دقت کنید، اگر کسی با چارچوب ملی و هویت ملی ایران مشکل دارد می تواند از کشور مهاجرت کند (هرچند قسمتی از سرمایه مادی و معنوی که برای او صرف شده را می برد) اما تبعا کسی حق ندارد به صرف مشکل با حاکمیت ملی قسمتی از خاک ایران را نیز با خود ببرد، در گفتمان ملی گرایی (ناسیونالیسم) سرزمین قسمتی از تعریف یک ملت است و به هیچ وجه نمی توان آن را جدا کرد. از حیث اخلاقی نیز جدا کردن بخشی خاک یک کشور ممکن است ادامه حیات باقی مردم کشور را به مشکل بیاندازد و لذا اخلاقا مجاز نیست. راجع به استدلالات اخلاقی بر ضد تجزیه می توانید به کارهای بیوکنن مراجعه نمایید.

arg3 پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 04:27 ب.ظ http://www.arg3.org

دوستان در این آژانس روشنگری سعی میشود بدور از پارادایم سیاسی و تعصبات و گرایشات حزبی با دیدگاهی واقع بینانه مسائل سیاسی مربوط به کوردستان در حال و گذشته به شیوه ای مو شکافانه و آنالیزی آکادمیک دنبال شود و از هرآنچه که تا کنون بنام حزب و گروه که جز تعصب حزبی، شکاف، قربانی و گاها منفعت طلبی.. منفعتی دگر برای ملت کُرد نداشته اند را مورد بررسی قرار داده و قضاوت نهایی را به عهده مردم واگذار کنیم.

* در پایان از تمامی آزادی خواهان و دوست داران ملت کورد خواهشمندیم که دیدگاه و پیشنهاد خود را برای ما ارسال کنند تا بتوانیم با همفکری همدیگر در راستای حقانیت به حق جوی راستین ملت خود مبدل شویم و در مقابل سیلی از امواج تحریف و عوام فریبی سدی عظیم را بنا کنیم تا بلکه دین خود را نسبت به آینده سرزمین خود ادا کرده و بتوانیم جوابگوی فرزندان آینده سرزمینمان باشیم.

با تشکر

من این کامنت را تایید می کنم هرچند واژگانی مانند "کوردستان" و "ملت کرد" جای بحث دارد و تبعا محتوای سایت را نیز نمی توانم رد یا تایید کنم. البته می بایست اضافه کنم بعنوان یک ایرانی، همواره همدلی زیادی را با کردهای گرامی حس کرده ام و به هیچ وجه با سیاست های ترکیه در قبال شهروندان کردش موافق نبوده و نیستم، هرچند حساب مردم شریف کرد را از گروهک های تروریستی نظیر پ ک ک و پژاک جدا می دانم که تروریسم در هر شکلش مذموم و غیراخلاقی است و با موازین بین المللی نیز هیچ گونه خوانشی ندارد.
راستش بدم نمی آید این سایت را که خودم همواره آن را مطالعه می کنم و محتوایش را نیز تایید می کنم بعنوان یک سایت تخصصی کردی معرفی کنم:
kordha.ir

بچه کرد شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:17 ب.ظ

ما کردهاا ایرانی هستیم و هرکه از ما به ایران پشت کنه قطعا کرد نیست و مزدور ترکیه هست

من همیشه گفته‌ام بازهم تکرار می‌کنم، از کردها ایرانی‌تر یافت نمی‌شود و بعنوان یک ایرانی آذری همیشه به رفتار دولت ترکیه با شهروندان کردش معترض بوده و هستم.
پاینده ایران و ایرانی، از هر قوم و زبانی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد