شبکهی فارسی زبان بی بی سی از بدو تشکیل خود تا به امروز، خواسته یا ناخواسته نقش مهمی در رساندن صدای اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران ایفا کرده است و با پوشش به نسبت گستردهی اعترضات پس از انتخابات 88 عملا توجه قسمت بزرگی از معترضین به نظام سیاسی فعلی ایران را به خود جلب کرده است، در مقابل جمهوری اسلامی نیز بیطرفی این رسانه را زیر سوال برده، آن را قسمتی از سیاستهای خصمانه بریتانیا نامیده و همچنین علیالظاهر هرگونه همکاری با این رسانه میتواند تبعات امنیتی برای فرد در بر داشته باشد.
اما نکتهی مهم آن است که آیا این رسانه بدنبال تضعیف جمهوری اسلامی است یا تضعیف دولت-ملت ایران بطور کلی؟ علیالخصوص که به نظر میرسد سیاست خارجی آمریکا نیز در حال چرخشی به نسبت آشکار است و تبعات این سیاستها جز تضعیف دولت-ملت ایران نمیتواند باشد. این سوالی است که علیالاصول میبایست اپوزیسیون نظم فعلی سیاسی نیز بدان بیندیشد. بی بی سی در انتشار برخی اخبار و دعوت از برخی در اصطلاح کارشناسان عملا منافع دولت-ملت ایران اعم از تمامیت سرزمینی و هویت ملی و ... را به چالش میکشد. آخرین نمونه نیز دعوت از یک پانترکیست شناسنامهدار مقیم سوئد، دربارهی زلزلهی آذربایجان بود در حالی که این فرد کیلومترها از آذربایجان دور است و به هیچ وجه نمیتواند رل یک فعال آگاه را ایفا کند و دعوت از او سوال برانگیز است و علاوه بر این، فرد مذکور نیز این فرصت را مغتنم شمرده و در تحلیلهایش عملا گزارههای تجزیهطلبانهای را ارائه داده است. متاسفانه این اولین بار نیست که چنین مسائلی رخ میدهد و بیشک آخرین بار هم نخواهد بود و علیرغم اعتراضات ایرانیان و آذربایجانیها در صفحات بی بی سی در فیسبوک و نامهنگاری به سردبیران و غیره هر از گاهی که توپ اخبار مورد علاقهی بی بی سی به درون مناطق مرزی ایران که اقوام آذری و کرد و بلوچ و عرب در آن ساکن هستند میافتد این اتفاقات روی میدهد و رسانهی دیگر مورد علاقهی اپوزیسیون یعنی بخش فارسی صدای آمریکا نیز از این بحث مستثنی نیست و نگارندهی وبلاگ قبلا در مطلبی بدان پرداخته است.
باید توجه داشت الزامی وجود ندارد که انتظار داشته باشیم این شبکهها به منافع دولت-ملت ایران بعنوان حداقل احترام بگذارند، اما میتوان در برخورد با این رسانهها با در نظر داشتن این مسائل مشی درست را پیشه ساخت. احترام به تمامیت ارضی و ارکان هویت ملی ایرانیان که علیالاصول متعلق به ملت ایران است خط قرمز است و عبور از آن به هیچوجه نمیتواند قابل قبول باشد و این مسئله در صورتی که به عمد صورت پذیرد (که اکنون با تکرار چندین و چندبارهی آن توسط بی بی سی شائبهی تعمدی بودن آن قوت میگیرد) درحکم دشمنی آشکار تلقی میگردد. امید است که ایرانیان سرافزار که در یاری رساندن به زلزله زدگان نیز یک بار دیگر همبستگی کمنظیر ملی خویش را به رخ جهانیان کشیدند توجه کافی را به این مسائل مبذول فرمایند.
پینوشت: بی بی سی در توضیح به اعتراضات مردمی در دعوت از فعال پانترکیست مذکور توضیحاتی ارائه داده است مبنی بر اینکه با توجه به اینکه یک نظر در جامعه این بوده است که کمکاریهای صورتپذیرفته در قبال زلزله مایهی قومی دارد، از وی دعوت شده و مضافا اگر ایران کشوری دارای انسجام ملی است نباید از دامن زده شدن به این بحثها هراسی وجود داشته باشد.
سوال این است چرا میبایست چنین ادعای بیدر و پیکری که مدام مطرح بوده و هر بار توسط دلسوزین نقد و رد شده است دوباره به بحث گزارده شود؟ آیا این مدعا دارای آنقدر وزن مشخص هست که توجیهگر مطرح شدنش باشد؟ عدهای در همین زلزله مدعی بودند که آزمایشاتی از نوعی ناشناخته موجب زلزله شده است و مصداقهایی نیز ارائه میکنند، چرا ازین عده دعوت به عمل نیامده است؟ در ثانی، این توجیه زیرکانهی بی بی سی که بر فرض آزادی بیان (فرضی که عملا بکار بردنش در یک رسانه همانطور که در ادامه میآید کاملا بیفایده و نهایت دورویی است زیرا هیچ رسانهای را یارای پایبندی به تمامی ملزومات آن نیست) استوار است در نظر نمیگیرد که خط قرمزها درهیچکشوری قابل تسامح نیستند و گاهی انسان تعجب میکند که چرا اینقدر این اصل بدیهی وقتی که به ایران میرسد با شک و تردید در آن نگریسته میشود. آیا بعنوان مثال بی بی سی حاضر است فعالی را که قسمتی از تمامیت ارضی انگلستان را نادیده میگیرد دعوت کند یا مثلا یک نویسندهی منتقد هولوکاست را دعوت نماید تا سخن بگوید؟ آیا حاضر است با ملا عمر مصاحبه کند و آرا و نظراتش را بشنود؟ یا مثلا سخنرانی سید حسن نصرالله را پخش کند؟ بی بی سی نمیتواند زیرا بقول گنجی درش را تخته میکنند! پس باید پذیرفت که استفاده از مفروضهی آزادی بیان نمیتواند موجه رفتار این رسانه باشد و دلایل دیگری در کار است و این نهایت کوتهبینی است که کسی تصور کند هدف بی بی سی شنیدن تمامی آرا بوده است. بطور کلی واضح است که خط قرمزهای بی بی سی بر خط قرمزهای دولت-ملت ایران منطبق نیست.
در اینکه در ایران انسجام ملی وجود دارد هیچ شکی وجود ندارد اما این دلیل نمیشود با این توجیه آن انسجام را به چالش کشید. انگار که چون یک فرد خیلی توانمند است سلاح را بدهد دست دشمنش و بگوید مرا هدف قرار بده زیرا من قوی هستم!
عالی بود مخصوصا قسمت پی نوشت
لطف دارید دوست گرامی