ضرب آهنگ اتفاقات سیاسی میان تهران و باکو در چند ماههی اخیر بسیار افزایش یافته است اما به نظر میرسد سفر اخیر وزیر دفاع رژیم باکو به تهران میتواند تا حدی از تنش موجود در روابط دو کشور بکاهد.( (http://www.arannews.ir/fa/news/29183.aspx
به نظر واضح میرسد که فشارهای دیپلماتیک ایران به رژیم باکو عاقبت اندکی سردمداران این رژیم را سر عقل آورده است و این فشار دیپلماتیک چیزی بود که رژیم ایران تا قبل از این چندان تمایلی به وارد ساختن آن نداشت و به نظر میرسید دستگاه دیپلماسی ایران سعی دارد با سعهی صدر و حسن نیت با رفتارهای نابهنجار و مغایر با حسن همجواری این رژیم برخورد کند. اما بدنبال انتشار خبر خرید تسلیحات از کشور اسرائیل توسط این رژیم سفیر جمهوری باکو به وزارت خارجه احضار شد و مراتب اعتراض ایران به این کشور اعلام گردید. بدنبال این فشارها به نظر میرسد که رژیم باکو اندکی سر عقل آمده و با اعزام وزیر دفاع خویش به ایران و فرستادن پیامهایی مثبت سعی در تنش زدایی دارد.
چند نکته قابل ذکر است: اول آنکه همانطور که بسیاری از صاحبنظران سیاسی معتقداند ایران دارای اهرمهای فشار بیشماری نسبت به رژیم باکو میباشد و میتواند بصورت موثر از آنها استفاده کند و منافع ملت ایران را تامین نماید. نظر به اینکه در حوادث اخیر موثر بودن این اهرمها بطور عملی نیز آشکار شده است، میتوان کماکان در صورت بروز تنش از این روش و روشهای مشابه برای فشار به رژیم باکو برای کاستن از زیادهخواهیهایش استفاده کرد و این استفادهی موثر به هیچ وجه نمیبایست از دستور کار دستگاه دیپلماسی خارج شود و تاکتیک سعهی صدر و "ندیدن مسائل" که تا پیش از این استفاده میشد چندان کارآمد به نظر نمیرسد.
دوم آنکه نمیبایست از این تنش زدایی مقطعی چندان راضی و خوشحال بود. توسعهی طلبی ارضی قسمتی از ایدئولوژی ناسیونالسیتی بدوی رژیم باکو است و اساسا واژههای مجعولی مانند "آذربایجان جنوبی" کماکان از سوی برخی دولتمردان این رژیم استفاده میشود. واضح است که تا زمانی که مسئلهی نام مناطق شمالی ارس مورد مداقه قرار نگیرد و حل نشود گسلی فعال در روابط تهران-باکو وجود خواهد داشت که در کنار ایدئولوژی الحاقگرایانهی رژیم باکو میتواند تنشهایی را ایجاد و یا به آن دامن بزند هرچند تا زمانی که عقل به سر سردمدارن باکویی باشد میتوانند بسادگی درک کنند که: "آذربایجان کشور کوچکی است و هیچوقت علیه کشور بزرگ ایران اقدام نمیکند"
چند روز قبل، در برنامهی افق که قسمتی از چندین و چند برنامهی به اصطلاح تحلیلی خبری بخشی فارسی صدای آمریکا است برنامهای دربارهی اختلافات کنونی ایران و جمهوری باکو پخش شد. یکی از مهمانان این برنامه دکتر تورج اتابکی و مهمان دیگر علیرضا جوانبخت (موسوم به قولونجو) از فعالان به اصطلاح حرکت ملی آذربایجان بودند. چند نکته جالب توجه است:
اگر مسئله تنها به مشکلات میان ایران و رژیم باکو مرتبط بوده است چه دلیلی برای دعوت فرد مذکور وجود داشته؟ آقای قولونجو چه سواد سیاسی خاصی دارند؟ صاحب کدام کرسی هستند؟ اصلا چقدر سابقه بعنوان فعال سیاسی دارند؟ چقدر سابقه بعنوان روزنامهنگار دارند؟ آیا زدن حرفهای بیپایه و تحلیلهای آبکی در سایتهایی مثل بایبک و اویرنجی میشود روزنامهنگاری و نشان قدرت تحلیل سیاسی؟ ایشان حتی در همان حرکت به اصطلاح ملی هم فعال دسته چندماند! حتی اگر بپذیریم ایشان در مسائل هویتی!! صاحب نظر هستند (که با ارفاق شدید نسبت به نوشتههایشان این را میگویم) آیا ایشان در مسائل قفقاز هم صاحبنظر هستند؟ از کجای کارنامهی ایشان چنین چیزی برمیآید؟ اصلا آیا کارنامهای در کار است؟ آیا نبایست شک کنیم که صدای آمریکا قصد دارد بحثهای قفقاز را به سمت و سویی خاص هدایت کند که همانا ضربه به تمامیت ارضی ایران است و ایجاد شکافهای قومی؟ وقتی اینها را در کنار دادن تریبون به امثال عارف کسکین، براهنی و غیرهم قرار دهیم شک بیشتر از این نیز میگردد. براستی صدای آمریکا تزی جز خبرپراکنی به قصد ضربه زدن به حکومت کنونی آن هم به هر قیمت دارد؟ حتی اگر آن قیمت تجزیهی ایران باشد و نابودی تمامیت ارضی ایران. اگر کسی یکبار به سرویس آذربایجانی این رسانه سر بزند براحتی میفهمد که رهیافت این رسانه نسبت به آذربایجان چگونه است.
البته بنده آنقدر خوشخیال نیستم تا یک نهاد دولتی آمریکا را علاقهمند به تمامیت ارضی ایران بپندارم یا آن را ملزم به چنین کاری ببینم. روی سخنم با کسانی است که اخبار این رسانه را تعقیب میکنند، میبایست هشیار بود، بسیار هشیار. یک رسانهی فارسی زبان که بیشتر برای مخاطبان ایرانی برنامه تهیه میکند میبایست به ارزشها و هنجارهای پذیرفته شده جامعهی ایرانی احترام بگذارد و از جملهی این ارزشها و هنجارها تمامیت ارضی است و اگر چنین نکرد میتوان به سادگی با آن برخورد کرد. البته راهاندازی کمپین و ایمیل زدن به سردبیران این رسانه مشکلی را حل نخواهد کرد و سادهانگارانه است اگر بپذیریم که این تلاشها به پاسخ درخور میرسد (کما اینکه امتحان شده و به پاسخ مورد نظر هم نرسیده) بنابراین خیلی ساده و راحت میتوان نگاه نکرد، یا حداقل شکاکانه نگاه کرد و چشم و گوش بسته باور نکرد و آگاهی بخشید.
پاینده ایران