تو شوونیستی! این کلمهای است که بارها در خلال بحثهایم با فعالین قومیتگرا به من نسبت داده شده است. خب، چه اشکالی دارد که شالوده شکنی را از همین جا آغاز کنم!
من شوونیستم، چون برایم منافع ملی این کشور بر هر چیز دیگری ارجحیت دارد.
من شوونیستم، چون تمام تلاشم را میکنم تا چیستی هویت ملی ایرانی و بنیانهای آن را درک کرده و از آن حفاظت کنم.
من شوونیستم، چون معتقدم که هویت ملی ایرانی یک واقعیت تاریخی است که تمامی ایرانیان در شکل گرفتن آن دخیل بودهاند و از اعماق تاریخ درتاروپود ایران و ایرانی رسوخ کرده است.
من شوونیستم، چون معتقدم در هنگام نیاز میبایست تمامی هویتهای فرو ملی و فرا ملی به نفع هویت ملی کنار گذاشته شود.
من شوونیستم، چون خط قرمزی که گرداگرد این گربه در قلب خاورمیانه کشیده شده است، برای من مقدس است و خط قرمز من.
من شوونیستم، چون میدانم فدرالیسم واپسگرایانهای که برای عدهای مدینهی فاضله است هیچ دردی از این مملکت دوا نمیکند.
من شوونیستم، چون میدانم حق تعیین سرنوشت هیچ ارتباطی به خواستهای قومیتگرایانه و تجزیهطلبانهی پانترک و پانکرد و پانعرب ندارد و نمیتواند مبنای حقوقی این خواستها باشد.
من شوونیستم، چون آرزویم پیشرفت مادی و معنوی این مملکت و تمامی ایرانیان است. پیشرفتی مبتنی بر استقلال، امنیت و دموکراسی.
من شوونیستم، چون ...
اگر شوونیسم در ذهن برخی یعنی این، من باکی ندارم که شوونیست باشم و چه بسا که افتخار میکنم که یک شوونیست هستم!