حوادث روزهای اخیر در سطح بینالمللی که همگی با نگرانی به بررسی آن مشغولیم بار دیگر لزوم اندیشیدن به یک راهکار درست برای برون رفت از انزوای بینالمللی و تلاش برای حل و فصل بحرانهای موجود درروابط خارجی بر مبنای منافع ملی و صلاح این مرز و بوم را روشن میکند.
گذشته از آنکه چه اشتباهاتی از دستگاه دیپلماسی ایران سر زده است میتوان به نکات ذیل اشاره کرد:
الف- تقارن و همزمانی افشای مورد بسیار مشکوک طرح ترور سفیر عربستان در آمریکا و گزارش آشکارا جهتدار سازمان انرژی اتمی و موضع خصمانهی فرانسه و در نهایت تهدید اسرائیل. همهی اینها نشان از عزمی جدی از سوی قدرتهای فرامنطقهای و منطقهای برای برخورد سخت با ایران و سناریو سازی جهت اقناع افکار عمومی بینالمللی را میدهد. از طرفی در آمریکا و بطور واضحتر اروپا بحران اقتصادی رنگ و بویی جدیتر به خود گرفته است و تحمیل هزینههای یک جنگ دیگر و توجیه لزوم آن در افکار عمومی به سادگی ممکن نخواهد بود. به این نکته باید اضافه کرد که دوران ریاست جمهوری باراک اوباما نیز رو به پایان دارد و این مسئله با توجه به تجربیات تاریخی امکان وقوع یک جنگ را کاهش میدهد. علاوه بر این مشی باراک اوباما و حزب دموکرات بطور اخص در پرهیز از درگیری نظامی امکان شروع یک جنگ که منجر به اشغال نظامی کامل کشور ثالثی گردد را تقریبا به صفر میرساند و ناتو و هیچ کشور دیگری عملا توان اشغال نظامی ایران را بدون حضور آمریکا نخواهد داشت. از طرفی موضع سرسختانهی چین و بالاخص روسیه پس از سقوط قذافی در مورد سوریه، بطور واضح نشان میدهد که این دول به سختی در برابر حضور آمریکا و ناتو و یا ظهور یک دولت غربگرای تحت قیمومیت آمریکا در منطقه حساس هستند. این نیز امکان یک جنگ تمام عیار بر ضد ایران را کم میکند. هرچند خروج از عراق گامی مثبت جهت شکسته شدن حصر نظامی ایران است و قدرت گرفتن شیعیان نزدیک به ایران در عراق نیز شرایط را به نفع ایران تغییر میدهد اما آمریکا تصمیم به حفظ نیروهایش در منطقه گرفته است. اما با توجه به دکترین دفاعی ایران، احتمالا هیچ همسایهای به سادگی اجازهی استفاده از خاک کشورش برای یک حملهی تمام عیار به ایران را نخواهد داد چنانکه کویت علیرغم مشکلاتی در روابط خارجیاش با ایران، صراحتا این نکته را اعلام کرد.
هرچند این شرایط و اظهارت اخیر وزیر امور خارجهی آلمان، امکان یک درگیری نظامی تمام عیار را واقعا به صفر میرساند اما امکان حملهی نظامی محدود خصوصا توسط دولت کنونی اسرائیل که رنگ و بوی خرد کمتر در آن دیده میشود و یا تحریمهای شدیدتر بینالمللی کماکان وجود دارد و حتی امکان یک حملهی نظامی گسترده در آینده را نباید از دیده دور داشت. بنابراین نیاز به راه حلی برای برونرفت از انزوای بینالمللی و تحرک بیشتر دستگاه دیپلماتیک و اندیشیدن به یک راه برونرفت از وضعیت فعلی کاملا حس میشود.
ب-ایران نمیبایست تحت اشغال نظامی قرار گیرد. این جملهای است که هیچ وطندوستی در آن ذرهای شک ندارد و برخی از سیاهترین روزهای ایران در حین اشغال نظامی و یا در لحظات دخالت کشورهای غربی رقم خورده است. هرچند در شرایط کنونی میبایست از افراطگرایی پرهیز کرد اما باید گفت آرمان استقلال و رهایی از سلطهی خارجی هنوز هم یکی از مهمترین آرمانهای ملت ایران است و حتی میتوان آن را یکی از مهمترین اهداف انقلاب مشروطه نیز برشمرد. بنابراین فارغ از مشکلات و انتقاداتی که هر کس با حاکمیت کنونی ایران ممکن است داشته باشد هر ایرانی که قلبش برای این خاک پاک میتپد میبایست در تقبیح یک جنگ از سوی قدرتهای سلطهگر فرامنطقهای بکوشد و کوچکترین همصدایی تقریبا هیچ امکان توجیهی نخواهد داشت و به نظر این حقیر مخالفان نظام سیاسی ایران باید تامل نمایند و اجازه ندهند مخالفت با نظم سیاسی کنونی به قیمت حمایت از عملی تمام شود که حاکمیت ملی و تمامیت ارضی این کهن بوم و بر را به خطر میافکند و رهایی از اشغال نظامی را که دستاوردی بسیار مهم در تاریخ ایران است یکسره بر باد میدهد. جز مشتی سبکمغز قومیتگرا چون ماشالله رزمی و باقی همفکرانش که خوابهایی پوچ برای این مرز و بوم دیدهاند هیچ ایرانی موافق حمله به ایران نخواهد بود و در صورت حمله هیچ کسی به اشغالگران خوشامد نخواهد گفت. بعنوان یک ملیگرا باید ذکر کنم که برایم هیچ تفاوتی ندارد که حاکمیت ملی ایران چه نوع حکومت و یا در دست چه کسی باشد، در صورت اشغال نظامی با تمام توان و تا آخرین قطرهی خون در برابر اشغالگران خواهم ایستاد.
ای وطن ای مادر ایران من مادر اجداد و فرزندان من
خانه من بانه من توس من هر وجب از خاک تو ناموس من
ای دریغ از تو که ویران بینمت بیشه را خالی ز شیران بینمت
خاک تو گر نیست جان من مباد زنده در این بوم و بر یک تن مباد