در این نوشتار هدف بررسی فعالیتهای داخلی عناصر موسوم به هویتطلب آذربایجان در سالهای دههی هفتاد و اوایل هشتاد بدون پرداختن به عوامل داخلی و خارجی و روشهای برخورد با آن میباشد. (هرچند این روشها نمیتواند مستقل از آن عوامل و ریشهها باشد اما در اینجا تنها به ذکر آنها پرداخته میشود)
عمدهی فعالیتهای صورتپذیرفته از سوی این دسته فعالیتهای فرهنگی در عرصهی مطبوعات است. انتشار نشریههایی نظیر شمس تبریز، نوید آذربایجان (در تبریز)، امانت (در ارومیه)، آوای اردبیل، آراز (در اردبیل)، امید زنجان (در زنجان)، و اختر در تهران در کنار تعداد بیشتری از نشریات دانشجویی نظیر چیچک، چاغری، سس، سهند، دان اولدوزو، ایلدیریم، ساوالان، قوپوز، بیرلیک، باخیش و ... آنچه دربارهی این نشریات حائز اهمیت میباشد این است که اکثر قریب به یقین آنها از ادبیات چپ و سیاستهای جمهوری سوسیالیستی شوروی در قفقاز پیروی میکنند و دارای ضعف تئوریک فزاینده میباشند و علاوه بر این بعلت جعل و تحریفهای آشکار تاریخی عموما دیدگاهها و تحلیلهایشان در اولین حمله فرو میریزد و توخالیتر از آن است که جذابیت و یا صداقتی داشته باشد و در طول سالهای متمادی که از برخورد ایرانیان با پدیدههای اینچنینی میگذرد بعلت خلاقیت محدود این جریان و نداشتن نخبهگان تراز اول برای ارائهی آرای جدید، ناراستی بسیاری از این ادعاها روشن شده است. در پارهای از این موارد این جریان دست به تفسیر و تعلیلها پستمدرنیستی زده است که جز نشاندادن برداشتی به شدت کودکانه از پستمدرنیسم بهرهی دیگری ندارد و علاوه بر این قومگرایی این جریان عاقبت آن را در تقابل با پستمدرنیسم قرار میدهد و گرفتار تناقض درونی میگرداند. استناد این جریان به اصل 15 قانون اساسی و علیالخصوص اعلامیههای حقوق بشر نیز عموما فاقد درک صحیح حقوقی از این اصول و اعلامیههاست و بیشتر به یک ژست و یا حربهی سیاسی جهت تاثیر بر افکار عمومی داخلی و بینالمللی شبیه است. علیرغم این همواره لزوم برخورد قانونی با چاپ و انتشار چنین نوشتههای ناصوابی که جز ضربه به تمامیتارضی و فرهنگ و هویت ایرانی و ایجاد شکافهای قومی چیز دیگری در پی ندارد، حس میشود و نبایست فراموش شود. همچنین تلاش برای بازشناساندن هویت ملی ایران و اجزای آن و آشکار سازی حقایق مسلم تاریخی برای قومیتها میتواند گام مثبتی برای حفاظت جامعه در برابر چنین هجمههای فرهنگی باشد. این امر پس از انقلاب به شدت مورد کمتوجهی قرار گرفته است و لازم است توجه بیشتری به آن مبذول گردد. مسئلهی مهمتری نیز در این بین موجود بوده و آنهم یک تحریف تاریخی اساسی در تغییر نام اران به آذربایجان است و این مسئله دیر یا زود میبایست توسط دستگاه دیپلماسی و نهادهای دانشگاهی ایران مورد مداقه قرار گرفته و گامی به سوی حل آن برداشته شود.
فعالیت مهم دیگر گردهمآییهای ترتیب داده شده توسط این جریان است. تجمع بر مزار ستارخان در روز درگذشتش و مراسم قلعهی بابک و تجمع در کنار قبر محمد تقی زهتابی از این دست است. این مراسمات در راستای نوعی از نمادسازی با جعلهای رایج تاریخی صورت میپذیرد. برخورد با این شکل از رفتارهای هنجار شکنانه نیاز به روشهای سخت در کنار روشهای نرم دارد و میبایست روشهای نرم مبنی بر آگاهی بخشی و کنترل نرم بیش از روشهای سخت مورد توجه قرار گیرد.
بطور کلی میتوان فعالیتهای دیگر فرهنگی چون شب شعر را نیز به مورد بالا افزود. آنچه میتون به این ملاحظات افزود آن است که ظاهرا گروههای موسوم به هویتطلب در تشکیلاتهای زیر زمینی و بطور مخفی و هماهنگ کار میکنند و عمده فعالیتشان در شبکههای اجتماعی و اینترنت است. هرچند این جریان دارای وزن سیاسی قابل توجهی در آذربایجان نیست و اساسا نگرانی مهمی راجع به آن وجود ندارد، با این حال این جریان لزوم پرداختن به یک برنامهی روشن فرهنگی برای برخورد با این دسته را روشن میسازد.
سلام..وبلاگ خیلی خوبی داری.. به منم سر بزن
با اجازتون این مطلب رو در پیوندهای روزانه وبلاگم قرار دادم
واقعا که مطلب زیبا و درخور تقدیری بود مرحبا
خواهش میکنم، مایهی خوشحالی است دوست گرامی
مزخرف نگو
اگر نقدی دارید صریح و منطقی بفرمایید و اگر حرف حساب ندارید میتوانید لب به سخن نگشایید و خویشتن را رسوا نسازید هرچند ناسزاهای شما و امثال شما تنها حقانیت سخنان مرا تایید میکند
ارامنه در جنگ ایران و روس به ایران خیانت کردند. چرا؟
چون با تسلط فرهنگ صفوی مردم کوچه و بازار آنها را نجس می دانستند.
پس ریشه یابی حرکتهای قوم گرایانه در آذربایجان کاری چندان دشوار نیست. مردم کوچه و بازار آذریها را با عنوان ناشایست خطاب می کنند. هنگامی که فارسی صحبت می کنید شما را مسخره می کنند چرا که آذریها ولو اینکه تحصیل کرده باشند نمی توانند فارسی را همانند گویشوران اصلی تکلم کنند و این طبیعی است همانگونه که فارس زبانها هم اگر بخواهند ترکی صحبت کنند وضعیت به همین گونه است. در فیلمها و سریالها نقش افراد پایین دست اجتماع با لهجه آذری اجرا می شود و . . .
با تشکر، شوخطبعی قومی تا آنجا که من میدانم هنوز در یک چارچوب نظاممند در ایران مطالعه نشده است که بشود دربارهاش نظر قطعی داد. اما این مسئله محدود به آذریها نیست، در فارسی هم هست، لهجهی فارسی شیرازی با فارسی تهرانی فرق دارد، اصفهانیها هم گویششان تقلید میشود مثلا. مشکل آن است که عدهای افراطی جز روش و مسلک خودشان کسی را قبول ندارند، از اینها در تهران هست، در تبریز هست، همه جا هست. این را اضافه کنم که برخی از تبریزیها خودشان گویش ترکی اردبیلی را به تمسخر میگیرند بعنوان مثال، (هنرمند طنزپردازی در تبریز است که کارش تقلید گویشها ترکی شهرهای مختلف آذربایجان در آثار طنزش است، حال نام نمیبرم) کلا مسئله بغرنجتر از اینی است که فکر میکنید. آنچه میبینیم به نوعی از شوونیسم محلی شبیه است. سیاستهای فرهنگی هویتی غلط است، این ربط خاصی به آذربایجان ندارد.
حال که سخن از زبان فارسی شد باید بگویم زبان ملی ما فارسی است، این صحیح اما من دغدغهای نه در آن فارسزبانهای افراطی تهران (که حرفهایشان پر است از اصطلاحات بیریشه و چارواداری و اصطلاحات زبانهای بیگانه) و نه در مشی حکومت مرکزی فعلی (که در سالهای اخیر ادبیاتی عامیانه را شرح و بسط میدهد) برای بسط این زبان نمیبینم و این زبان خیلی مظلومتر از آنی است که در نگاه اول به نظر میرسد.
کوتاه سخن: آنچه ما اکنون گرفتارش هستیم نتیجهی ضعف و به سستی نهادن ناسیونالیسم متعادل ایرانی بعلت رشد نوعی از انترناسیونالیسم اسلامی و عملا حملهی شدید به پایههای هویت ملی در دهههای گذشته است. این فضا را برای قومگرایان باز میکند و به رشد هویتهای فروملی کمک میکند هرچند که این عصبیت قومی خواست نظریهپردازان انترناسیونالیسم اسلامی نباشد.
عزیزم به خاطر اینکه در ایران اجازه یادگیرهای زبانها مانند آذری و جود ندارد کم کم با ورود فراوان کلمات فارسی زبان آذری از اصالت خود بیرون خواهد آمد و این روند دارد به شدت پیش می رود ما که در شاهین دژ هستیم بچه های کوچیک کلا فارسی حرف می زنند ولی در شهر تبریز چنین روندی نمی بینی و همه به تبریزها خوده می گیرند که آنهای ناسیونالیسم تعصبی هستند در این شرایط که باب یادگیری و استفاد از نوشتار آذری در تبلیغات و ... نیست اگر یادگیری رسمی نباشد معلوم است که که زبان شفاهی تحت تاثیر زبان غالب قرار می گیرد و به قول رهبر ایران اگر ایران را دو ست دارید باید فارسی را پاس بدارید اگر عربی هم باشد فرقی نمی کند چرا ارمنی های ایران مدارس جدا دارند و زبان ارمنی کاملا به طور رسمی آموزش داده می شود چون آنها اکثریت مطلق است بعد هم امثال شما به خاطر نظام نباید زبان و فرهنگ خود را فراموش کنید و خدا را شکر کنید کشور مستقل آذر بایجان هست که این موارد را حفط کند این یکی از تبعیضات این نظام هست که ادامه سیاست پهلویها می باشد
این سیر طبیعی است، در همان زبان ترکی آنسوی ارس هم کلمات فارسی فراوان است هم روسی، دقت نکردید، من هرگز نگفتم مخالف تدریس زبان مادری در کنار زبان ملی هستم، مسئله بسیار ظریف است و مرجع گفتمان است. من آنقدر نادان نیستم که بپندارم کسانی که روز شب به ایران و ایرانیت ناسزا میگویند و مدام از آذربایجان جنوبی دم میزنند و در صدر خواستههایشان هم تدریس زبان مادری است، خیر خواه هستند. برای آنها همهی این حرفها و تدریس زبان مادری بهانه است و وابستگی فکری و حتی مالی آنها به دول بیگانه اظهر من الشمس است، هویت ملی در همه جای جهان بر دغدغهی فرو ملی ارجحیت دارد. در ثانی بقول شهریار:
ترکی ما بس عزیز است و زبان مادری لیک اگر ایران نگوید لال بادا این زبان
راه روشن است و همانی است که شهریار میگوید. آن کشور مستقل آذربایجان بندهی غرب است و دشمن تمامیت ارضی ایران، یاد داشتهای مرا بخوانید، چرا تمایل به ندیدن مسئله داریم؟! در ثانی آن کشور حتی توان بازپسگیری قرهباغ را هم ندارد، با بیعرضگی تمام و کارشکنی ایلچیبی که خداوندگار خائنین است هم قرهباغ را از دست داد. این کشور اگر میتواند تمامیت ارضیاش را حفظ کند، زبان ترکی پیشکش! هنوز در میان متفکرین آن کشور بحث است که بالاخره ما ترک هستیم یا آذری؟ هویت هنوز نسج نگرفته، حقوق بشر نقض میشود، زبان لزگیها طبق آمار نهادهای وابسته به سازمان ملل در حال انقراض است، نظام اداری فاسد است. مسلمانان به شدت تحت فشاراند و صدای نهادی حقوق بشری غربی هم درآمده، چرا تمایل به ندیدن داریم؟! نخبهگان سیاسی آن دیار اگر عرضهای دارند اینها را درمان کنند.
کوتاه سخن: هوشیاری آن است که ملتسازی آنسوی ارس تحت تاثیرمان قرار ندهد!!
الان ما در ایران با چه هویتی زندگی می کنیم حتما جواب شما هویت اسلامی است آخر در این نظام هویت ایران بر اساس اسلامی با هویت عربی می باشد اوایل انقلاب زمزمه شده بود اسم کشور ایران را به اسلامستان تغییر دهند یا اینکه باید کلیه تاریخ عرب قبل و بعد اسلام گسترش داد. ما با کسانی روبرو هستیم که از هویت خود فرار می کنند تا چه برسد به هویت اقوام ایرانی. الان شما می گوید کشور آذر بایجان کشوری وابسته و ضعیف است این درست است ولی نظام ایران آزادیهای قومیتها را چه از نظر مذهبی چه از نظر فرهنگی شاید می توانست تاثیرات زیادی بر کشورهای دوربر بگذارد مثلا اگر مراسم نوروز با شکوه برگذار شود ایران را بعنوان مادر این جشن معرفی شود مردم دیگر کشورها ایم احساس تعلق را به ایران خواهند داشت یا در بین مردم آذربایجان شبکه های آذربایجان چقدر زیاد رواج دارد چون همیشه نگاهی به فرهنگ و اداب رسوم اذربایجان دارد هر چند فرهنگ غربی به طور زیادی در آن دیده می شود ولی در شکبه های استانی ایران این توجه خیلی کم است و زیادتر به تبلیغ مذهب شیعه مشترک در بین اکثریت ایرانیها است می پردازد در هر صورت من دوست دارم در کشوری آزاد بدونه تبعض زندگی کنم یعنی وقتی کسی به آذر بایجان می آید فرهنگ و آداب رسوم آذری حس کند مثلا بلوچها یا لرها و کردها تا حدود زیادی در این شرایط فرهنگ خود را حفظ کرده اند
سوالتان ایراد دارد! میتوانید بپرسید حاکمیت فعلی بر کدام قسمت هویت تاکید میکند، میتوانید بپرسید ارکان هویت ملی چیست ولی اینکه ما الان با چه هویتی زندگی میکنیم را نمیفهمم و خب پاسخی هم ندارم که بدهم. ببینید دلیل تقویت هویتهای فرو ملی در هرکجای ایران، ضعیف شدن ارکان هویت ملی است که دلایلی زیادی برایش ذکر میشود اما مهمترین و علمیترینش سیاستگذایهایی کلی مبنی بر تاکید بر انترناسیونالیسم اسلامی بوده است و جای انتقاد دارد. این باعث به ضعف گراییدن هویت ملی و تقویت هویتهای فروملی در دراز مدت میشود. آزادی قومیتها در ایران وضعش خوب است در مقابل جمهوری باکو. تمامی اقلیتها شبکهی استانی دارند (حالا همهی سیاستها این شبکهها را تایید نمیکنم من هم)، آزادی دارند که در هر کجا حتی ادارات به زبان محلی حرف بزنند. نسبت به رژیم سابق پیشرفت واقعا محسوس است و آنچه که باعث شده برخی مناطق پیرامونی ایران کمی شاخصهای توسعهی پایینتری داشته باشند به هیچ وجه تبعیضات قومی نیست. البته مواردی مثل تدریس زبان محلی باقی مانده و علت غامض شدنش دقیقا آن است که جریانات بیگانهگرا و تجزیهطلب و مشکوک شدهاند میانداران دفاع از این حق. برای درمان این نقیصه میتوان کارهایی کرد... از حیث فرهنگی هم گروههای رقص آذربایجانی داریم و من خودم در برنامههایشان شرکت کردهام بعنوان مثال! نمیگویم اینها کافی است اما نشان از تغییر مثبت است. هرچه افراد یک قومیت بیشتر به فرهنگ و هویت ملی احترام بگذارد و گفتمان حقوقی و سیاسی صحیحتری برای مطالباتش بیابد حاکمیت سریعتر قانع میشود که حقوق قومی را به رسمیت بشناسد. همه این را دوست دارند که در کشوری آزاد و بیتبعیض زندگی کنند، اما باید توجه داشت با فحاشی به حداقلهایی که آن "کشور" و هویتش را تشکیل میدهند نمیتوان چنین انتظاری داشت که کشور هم دو دستی آزادی را تقدیم نماید.
از شما بابت این مطالب سپاسگذارم اما عزیزان تاما کردها هستیم قومگرایی ایران را تهدید نمیکند.
یا سلام، با وجود هموطنان غیوری مثل شما نگرانی وجود ندارد و کردها همنژاد و همخون و همفرهنگ ایرانیان هستند. این جریان قومگرای تجزیه طلب که با اسم رمز هویت طلب فعال است هم در حال حاضر وزنی ندارد اما نباید گذاشت این افراد با یاوهگویی فضای سیاسی کشور را بیالایند، ایران را میتوان با هم و در کنار هم ساخت.
نگاه الان در کشور ما ترویج هویت ایرانی نمی بینم مثلا الان شاهنامه فردوسی خود نشان از هویت ایرانی دارد اما من شعری از یک از مراجع تقلید در قم دیدم که در آن شعر شاهنامه را بی ارزش قلمداد کرده بود و مسائلی همانند واقعه عاشورا پیش کشیده بود برای چی این کار کرده بود کاملا معلوم است متاسفانه از جنبه سیاسی این شعر را سروده بود چون ما نظام ایدولوژیک داریم باید برای پایداری آن تبلیغات شود و خودتان می بینید چه هزینه های برای حرمهای امامان در عراق می شود آنها دارند یک هویت جدید کاملا سیاسی در بین مردم رواج می دهد که کلا باعث تضعیف اعتقاد مردم شده است مثلا وقتی رئیس در رابطه با هدف مندی یارانها پای امام زمان جلو می کشد یا اگر مردم اعتراضی می کنند مبانی دینی را پیش می کشند و مخالفان را ضد آن می دانند این استفاده های ابزاری باعث تضعیف اعتقادات و هویت ملی می شود. چرا اگر نظام با دادن آزادی کامل به قومیتهای ایران از حساسیتها می کاهد و کسانی که خواهان جدای طلب هستند حرفی برای گفتن نخواهند داشت بعد هم دادن یک شبکه استانی که حداقل فرهنگ آن منطقه می پردازد کار بزرگی نیست افغانستان با این وضعیت بیست شبکه دارد بعد هم این نظام می ترسد که این هویت قومی اصیل بماند تا بتواند به چیزی خود مخواهد در ذهن مردم ایجاد کند این نظام شباهتهای فروانی با حزب کمونیست دارد من به شما پیشنهاد می کنم که کتاب قلعه حیوانات جورج اورول مطالعه کنید تا به ان چیزی این نظام می خواهد انجام دهد پی ببریدhttp://mihandownload.com/2011/03/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D9%84%D8%B9%D9%87-%D8%AD%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%88%D9%84.php
اول باید ذکر کنم من کتاب جورج اورول را مطالعه نمودهام اما راستش نمیخواهم مقایسهای از آن دست که انجام دادید انجام دهم، سادهانگاری است تا حدی...
اما آن قسمتی که به تضعیف پایههای هویت ملی اشاره کردید، صحیح است متاسفانه در پی کشمکشهای سیاسی پس از کودتای 28 مرداد طیفهای متقابل سیاسی در حمله به یکدیگر پای عنصر ملیت و مذهب را هم وسط کشیدند و سعی کردند نشان دهند رابطهی میان این دو سلبی است و از این حربه جهت حذف یکدیگر سود جویند و از اینجا بود که تقابل میان مذهب و ملیت ایرانی رسما کلید خورد ولی به شخصه هیچ تقابلی میان این دو نمیبینم، درادامهی این روند پس از پیروزی انقلاب اسلامی تبعا با تاکید بر هویت مذهبی و به این علت که ناسیونالیسم آرکائیستی و دولتی در رژیم پهلوی دوم ایدئولوژی مشروعیت بخش به حساب میآمد، رویکرد حذفی به هویت ملی و عناصر آن شدت گرفت اما باید ذکر کنم این رویکرد دارد به تعادل میرسد زیرا حذف عناصر هویت ملی بحران هویتی را ایجاد میکند که تبعاتی دارد و این علاوه بر تبعات دیگر پیگیری انترناسیونالیسم اسلامی به صورت افراطی است.
اما راجع به آزادی به قومیتها، سایهی سنگین بیاعتمادی هنوز بر روابط سایه افکنده است و تبعا برخی جریانات سیاسی خارج از حاکمیت فعلی که پایگاه تودهای چندانی هم ندارند آن را تشدید میکنند. قیاس با افغانستان اشتباه است زیرا هیچ چیز دیگری در ایران شباهت به افغانستان ندارد، در واقع قیاس مکانی در اینجا به کار نمیآید میتوانید قیاسی زمانی بفرمایید یعنی وضعیت فعلی را با گذشته مقایسه کنید. در عرصهی آزادیهای قومی و توسعهی اقتصادی مناطقی که قومیتها را آن ساکناند پیشرفت واقعا محسوس است و ساده بگویم نخبهگان سیاسی حاکمیت فعلی تا حدی به این مسئله توجه کردهاند هرچند هنوز کافی نیست.
و در پایان، گروهکهای تجزیه طلب یک استراتژی کلی دارند که جدایی مناطقی از ایران است ولی تاکتیکهای آنها برای نیل به این استراتژی متفاوت است و گاهی فرهنگی میشود مثل خواست تدریس زبان مادری، مطمئن باشید هرچقدر هم آزادی قومی و غیرهم به قومیتها اعطا شود، چون استراتژی همانی است که ذکر کردم، این گروهکها با تغییر تاکتیک ادامه خواهند داد و هیچگاه ساکت نخواهند شد مگر آنکه طبق قانون با آنها برخورد شود و با رهیافتی فرهنگی مبتنی بر آگاهی بخشی جامعه در برابر اینها واکسینه گردد.
من نمی دانم کجا زندگی می کنید من در شاهیدژ زندگی می کنم بخشی از آن مناطق کردنشین و بخشی دیگر ترکنشین هستند ما در اینجا در رابطه با طبقه حرف می زنیم که حکومت را در دست دارند قبل از انقلاب در دست پهلویهای سکولار بود که آنها می خواستند با تقویت هویت باستانی ایران به جایگاه شاهنشاهی مشروعیت دائمی ببخشند و بعد از انقلاب قرار شد که حکومت را مردم اداره کند اما در اخر دست مذهبیون افتاد و اجازه ورود افراد با سلقیه های مختلف داده نشد و در بین افرادی که سنی مذهب و مسیحی و .. بود کاملا از ورود در اداره کشور کنار گذاشته شد اند و آنها نیز نباید هیچ اعتراضی کنند حکومتی با ادعاهای برابری ، عدالت اجتماعی ، رفاه عمومی ، ازادهای مدنی و.... سر کار امد اما در عوض با پیش کشیدن اعتقادات مذهبی و تکرار وقایع تاریخی دورهای مختلف حکومت های که امامان دار ان دوران بودند مسائلی بیان می کردند که انها تاکید داشتند چون کشور ما پسوند اسلامی دارد و هر کس بخواهد اعترضی کند کافر است هیچ کس نمی تواند غیر از فرهنگ اسلامی که خود بانی آن بوده منظورم مفاهیم خود از اسلام داشتند ترویج کنند چرا ، چون انها نیز باید با بازی کردن با اعتقاد مردم مشروعیت نظام را نگه داردند و برخی موارد خط قرمز قرار دادند تا هیچ کس نتواند نسبت به ان اعتراض کند مثلا آنها هر وقت تابستان می شود به وضعیت حجاب گیر مدهند بیانیه صادر می کنند اگر حجاب رعایت نشه نظام تضعیف می شود و .... بعد هم وقتی زمان انتخابات و راهپیمای است حجاب مفهومی پیدا نمی کند در صدا و سیما زیادتر از کسانی تیپ چادر ی ندارند مصاحبه می شود و گرفتن موسیقی در ستادها کلا آزاد می شود وقتی این تضاد را می بیند که دارند چطور با اعتقادات و فرهنگ مردم بازی می کنند ایا شما نارحت نمی شوید چطور انتظار دارید یک جوان به مسئله حجاب اجباری باور کند ما در کشوری زندگی می کنیم که هر دولتی سر کار می اید فرهنگ خود را ترویج می کند در کشوری که فقط پسوند اسلامی دارد وقت نماز وقتی مساجد را نگاه می کنید فقط چند نفر می بیند شما برید کشور ترکیه شهر بندری دبی نگاه کنید وقت نماز جای خالی پیدا نمی کنید اخه اینجا تظاهر سازی کلی سود دارد اگر شما ریش داشته باشید و یقه لباستان آخوندی باشد انسان متدین و با ایمان هستید همین تظاهر سازی باعث شد که سه هزار میلیارد دزدی شود کسی هم ککش هم نگزد و همه سر جای خودشان باشند چر باید ایران باید کلی هزینه را صرف آرمگاهای امامان در عراق کند در صورتی ما در ایران کلی فقیر داریم خوب همان مبحث ایجاد مشروعیت برای ان عده که در صدر حکومت هستند یا وقتی رئیس جمهوری وارد شهری می شود باید یک عالم مردم دنبال ماشین بدوند و شعار عطر گل محمدی... به او بدهند شما چنین صحنه در چه کشوری دیده اید که چنان جایگاه رفیعی به رئیس جمهور بدهند یا اینکه نباید هیچ انتقادی از رهبر شود چون ایشون جانشین پیامبر اسلام هستند یعنی هم سطح امامان مان چرا؟ شما حتما شد اید که برخی مقامات بلند رتبه اختلاسهای کرده اند اما همه به فراموشی سپرده شده اند راستش من که در برابر این همه ادعاهای این نظام در رابطه به اسلام که به هیچ یک از انها عمل نمی کند کم اورده ام این را با اطمینان خاطر عرض می کنم کسی که به طور کامل از این نظام و این وضعیت دفاع می کند حتما منافعش با این نظام در گره است اینجا مردم در نظر نیستند چرا الان وقت انتخابات است با این همه هجمه تبلیغات که اگر شرکت نکنید به وظفیه شرعیت عمل نمی کنید در صورتی که خرشان از پل گذشت دیگر دوباره کشور را به طرف مقاصد اقلیت خود می برند الان وجود فرهنگ و رسوم ایرانی و قومیتی در شهرستانها گل کرده است تا این هم بگذرد و..............
دوست گرامی، کامنت بلند بالایتان را خواندم، و مشکلات را قبول دارم اما دو نکته را باید گوشزد کنم:
یک) فرقی است میان دولت و حکومت، شما میان این دو را خلط میکنید، من از دولت ملی حمایت میکنم اما راجع به حکومت فعلی و مشی آن کمتر حرف زدهام، مگر اینکه شما به هر کس که بگوید قلبش برای ایران میتپد و خواهان رفاه بیشتر و بهتر برای شهروندان است، از دشمنان تمامیت ارضیاش بیزار است و دوست دارد این کشور مستقل و آزاد باشد بگویید طرفدار دو آتشه حکومت فعلی است و چشماش را بر مشکلات میبندد. نه خیر چنین نیست! اگر کلا دولت را قبول نداشته باشید در حیطهی آنارشیستهاست که طبقهبندی میشوید و من بعید میدانم که شما چنین باشید.
ب) من میپذیرم مشکلاتی هست اما بر فرض هم که باشد، سادهانگاری رمانتیسیستی محض است که سرنخ همهی آنها را بچسبانیم به حکومت فعلی! شما واقعا فکر میکنید اگر این حکومت با حکومت دیگری جایگزین شود یک شبه مملکت گل و بلبل میشود و عدالت و رفاه از آسمان میافتد توی دامان ما آلودگی و ترافیک و بیکاری و اینها حل میشود و تمام؟ هر یک از این معضلات برای حل شدنشان نیاز به آسیبشناسی صحیح و مهندسی اجتماعی دارند که کاری است هم خطیر و هم چند جانبه، تنها تفکرات انقلابی باطل است که سر رشتهی تمام مشکلات را میچسباند به حاکمیت و خودش را خلاص میکند، انصافا نسبت به بررسی صحیح هم کار راحتتری است. من هم با انترناسیونالیسم اسلامی افراطی انتقاداتی دارم، یک جنبهاش استفادهی ابزاری از دین و سقوط ارزشهای مذهبی است اما نمیتوان و نباید هر اتفاق ناگوار و هر گسل اجتماعی را صاف بچسبانیم به حاکمیت.
ج) سخیفترین کار برخی نامزدهای مختلف از ریاست جمهوری تا مجلس آن است که در زمان انتخابات به خواستههای قوممحورانه دامن میزنند و شعارهایی پوچ و توخالی میدهند که تنها خیرش سیاسی کردن و امنیتی کردن فضای خواستهای اساسا فرهنگی است، این مشی کاملا چپمآبانه است و همانطور که خودتان اشاره کردید تنها در بازهی کوتاه انتخابات به عنوان حربه استفاده میشود. باید به خواستههای سرتاسری تاکید گردد و اساسا اول مشکلات را درست شناخت، فهمید آیا قابل حلاند و بعد شعار داد، عقلانیت همین است که متاسفانه گاهی دیده نمیشود.
ظاهرا شما ترکزبان هستید پس با اجازه از سایر مخاطبان چند کلمه ترکی مینویستم:
من ده سیزین کیمین تورکم، البته ایه سیز منیم عزیز تورک قردشلریمنان اولاسیز، آما کورد یا فارس دا اولاسیز منه فرقی یوخدی، فارسدا منیم وطنداشیمدی کوردده من سیزی درک ائلییرم و سیزین کیمی بو جامعهده یاشییرام، او ساتقینلار کیمینده دییرم کی کانادادا یا سوئدده اؤتوروپلار بیزه دییرلر کی بوجور یاخچیدی اوجور یوخ...