دست ‌نوشته‌های یک ملی‌گرا

دغدغه‌های یک ایرانی آذربایجانی

دست ‌نوشته‌های یک ملی‌گرا

دغدغه‌های یک ایرانی آذربایجانی

ارتباط پان‌ترکیسم و فعالان حرکت به اصطلاح ملی آذربایجان

ما فعال مدنی هستیم، ما هویت طلبیم، در حرکت ملی آذربایجان جایی برای پانترکیسم نیست، ما تجزیه طلب نیستیم و اعم فعالیتمان فرهنگی است و خواهان تدریس زبان مادری در مدارس، رسمیت یافتن زبان و فرهنگ ترکی و برقراری روابط فرهنگی با همسایگان ترک هستیم... 

این جملات و جملات مشابه را مدام از دهان فعالان به اصطلاح ملی آذربایجان می‌شنویم. به راستی آیا هیچ رابطه‌ای میان پانترکیسم و این جماعت وجود ندارد؟ به نظرم یکی از بهترین روش‌ها آن است که ببینیم سیاست کنونی پانترکیسم چگونه است و اگر همسویی بین سیاست پانترکیسم و این فعالان به اصطلاح ملی وجود داشت، مشخص است که حق داریم مشکوک باشیم واین فعالان به اصطلاح ملی و هویت طلب دانسته یا نادانسته مشغول اجرای خواست پانترکیسم هستند. برای روشن شدن، قسمتی از مقاله‌ی پانترکیسم: گذشته، حال و آینده از صابر زیان بدرالدین (یکی از برجسته‌ترین نظریه پردازان پانترکیسم) را عینا می‌آورم، هرچند بسیاری از کلمات و استدلالات به کار رفته در این مقاله اشتباه و پوچ است، اما قصدم فقط روشنگری اهداف شوم پانترکیسم و آشکار کردن ارتباط آن با هویت‌طلبان است و احتمالا حتی سیاست خارجی برخی از کشورهای همسایه هست!

قسمتی از این مقاله: 

در حالی که جنبه‌های فرهنگی یک جا شدن ترک‌ها ظاهرا برای هیچ‌کس تهدید کننده به نظر نمی‌رسد اما برنامه‌ی سیاسی پانترکی در پایتخت‌های کشورهای همجوار کشورهای ترکی یا برای کشورهایی که درون مرزهایشان اقلیت‌های ترک‌تبار دارند نگرانی برمی‌انگیزد... 

 توسعه‌ی احتمالی جنبش پانترکیسم در آینده به چه صورت خواهد بود؟ بدیهی است که پانترکیسم در واقع با دشمنی و مقاومت تمامی کشورهای همجوار جهان ترک مواجه خواهد شد. روسیه، چین، ایران، بلغارستان، یونان و افغانستان اقلیت‌های ترک‌تبار قابل توجهی دارند و هرگونه حرکت به سوی وحدت ترکی را تهدیدی برای تمامیت ارضی خود قلمداد خواهند کرد. اغلب کشورهای غربی نیز به دلیل پیش‌داوریهای تاریخی علیه ترک‌ها، از این پدیده هراسناک خواهند شد. به دلیل همین پیش‌داوریها و دشمنی‌هاست که پانترکیسم ناچار است به شیوه‌ای تدریجی و محتاطانه تکامل پیدا کند. در اینجا باید آنچه را که اصل ختنه می‌نامیم به کار گرفت. در جریان ختنه، کودک را با اسباب‌بازی، شکلات و شیرینی و نقل و نبات سرگرم می‌کنند، اما هنگامی که اتفاق گریزناپذیر روی دهد، گریه کردن یا مقاومت فایده‌ای ندارد. بر همین اساس است توصیه می‌شود که در جریان مرحله‌ی نخستین جنبش، ملت‌های ترک تبار بیشتر بر استقرار روابط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی میان ترک‌ها تاکید کنند. اهداف سیاسی را باید تا مرحله‌ی بعد به تعویق انداخت، یعنی تا هنگامی که که همگرایی اقتصادی و فرهنگی به دست آمده باشد. در جریان مرحله‌ی دوم، استحکام سیاسی باید اولویت پیدا کند، اما این کار می‌بایست به شش کشور مستقل ترک‌تبار آسیای میانه محدود باشد. هنگامی که میزانی از استحکام سیاسی شش کشور ترک مستقل به دست آید، باید مردمان ترک‌تبای را که همچنان تحت ستم استعماری به سر می‌برند در کانون توجه قرار داد. هدف نهایی نیز باید رهایی تمام مردمان ترک‌تبار و اتحاد سیاسی آنها باشد...

نظرات 3 + ارسال نظر
یک آذری سرافراز شنبه 21 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:17 ب.ظ http://azar-abadeghan.blogfa.com

اکثر مطالبتون رو خوندم واقعا عالی بود دستتون درد نکنه (ال گولون آغرماسین) فقط سعی کنید بهانه دست این پانترکها برای کوبیدن ایران و اقوام دیگر ندید.
پایدار و همیشه پیروز باشید.
با افتخار لینک شدید.

بچه کرد یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:14 ق.ظ

البته این ترک گرایان اگر میخواهند مستقل شوند ابتدا باید استقلال کردها از ترکیه و همچنین استقلال تالشها از آران استقلال تاجیکها از ازبکستان و استقلال روسها از قزاقستان(البته این کشور خود زیر مجموعه روسیه هست)را قبول کنند

این جریان نه تنها چنین نمی‌کند بلکه اصلا توان فکری لازم را ندارد که به چنین نتایج منطقی که از گفتمانش بدست می‌آید بیندیشد و فقط دعاوی ارضی را خوب بلد است از آذربایجان تا کرکوک! بعلاوه به عنوان یک شهروند آذری مشی دولت ترکیه نسبت به کردهای ساکن آن کشور را نمی‌پسندم و بعنوان مثال همواره همدل ایشان در تلاش برای به رسمیت شناختن نوروز بوده و هستم، اما البته منظورم همدلی با پ ک ک نیست، با مردم عادی کردی است که گاه و بیگاه مورد تعرضات فرهنگی و حتی جانی و مالی قرار می‌گیرند.

لیلا پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:51 ب.ظ

آنچه مهم است انسانیت است نه نزاد نه زبان نه قومیت نه ملیت انسانیت انسانیت انسانیت که متاسفانه انصاف علی ها اوبالی ها از آن بی بهره اند

می‌توان براحتی با شروع از انسانیت و اومانیسم، بعنوان نقطه‌ی عزیمت فکری، استدلالی در رد قوم‌گرایی ارائه کرد. بر مبنای معیارهای لیبرالیستی نیز قوم‌گرایی مردود است...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد